دیشب من و دوستم در خیابان چرچ، محل اصلی جشن های پراید در تورنتو بودیم و به یک غذاخوری هم رفتیم. آنجا پر بود از انواع و اقسام گی و لزبین و ترانس وستای و خلاصه هر جور آ دمی که فکرش را بکنید و حسابی خوش بودند. اوج دموکراسی غربی آن هم از نوع کانادایی اش. من و دوستم اما با این که قرار داریم بحث سیاسی نکنیم، هر چند دقیقه یک بار برمی گشتیم به نتایج انتخابات در ایران. از جنبه های مختلف آن، کسانی که رای دادند، کسانی که ندادند، احتمال حمله آمریکا، وضعیت اجتماعی بعد از انتخابات و غیره و غیره حرف می زدیم و وسط کار یادمان می افتاد که "ای داد، قرار بود بحث سیاسی نکنیم!" آن وسط گی ها و لزبین های محترم هم به خودشان مشغول بودند و هر از گاهی یکی از آنها توجه ما را به خودش جلب می کرد و درباره او اظهار نظری می کردیم. تا این که نمی دانم چه شد که دوستم به یاد زیبایی سرود "ای ایران" افتاد و آن وسط که صدا به صدا نمی رسید، ویرمان گرفت به خواندن سرود ای ایران. با هم خواندیم و البته هر قدرهم هوار می کشیدیم خودمان صدای خودمان را به زور می شنیدیم. این عمل انقلابی ما توجه هیچ کسی را در آن معرکه به خودش جلب نکرد اما من هرگز سرود ای ایران را اینقدر از ته دل نخوانده بودم.
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
1 comment:
mehre to chon shod pisheam ......
Post a Comment