Tuesday, August 09, 2005

در باب وبلاگ ننوشتن

شده که بخواهید حرف بزنید و حرفتان نیاید؟ راستش برای من اغلب اینطوری می شود. من همیشه کمتر از آن که از من انتظار دارند حرف برای گفتن دارم. برعکس آدم های زیادی را می شناسم که همیشه برای حرف زدن وقت کم می آورند. حتی اگر کار به توهین و توبیخ شنوندگان بکشد. بارها در جلسه هایی بوده ام که افرادی در آن با اعتماد به نفس و علاقه میکروفن را ول نکرده اند. اغلب حرف مهمی از آنها نشنیده ام اما در ته دل به انگیزه و شور آنها احترام گذاشته ام. آخر برای من حرف زدن کار خیلی مشکلی است و در اغلب موارد بیهوده، زیرا کمکی به ایجاد ارتباط نمی کند.برای من حرف زدن با دوست نزدیک و صمیمی بزرگترین لذت دنیاست اما مگر آدم چند تا از این دوست ها دارد؟
اگر صمیمیت کافی نباشد، نوشتن را به حرف زدن ترجیح می دهم چون این امکان را به مخاطب می دهد که اگر نخواست از خواندن صرفنظر کند. اما حتی موقع نوشتن هم گاهی وسواس یقه ام را می گیرد: آیا واقعا لازم است که چنین چیزی را بنویسم؟ چرا این موضوع؟ چرا من؟ مگر کسی که از من بهتر بداند و بهتر بنویسد نیست؟ از کجا که این موضوع برای کسی جالب باشد؟ و از این قبیل...نتیجه این که مدت زیادی وبلاگم را نو نویسی نکرده ام. این هم که آوردم از سر عذر آوردن بود و امیدوارم وسط کار پشیمان نشوم و چاپش کنم.... اما راستش از اینطور نوشتن خوشم می آید. یک جور ارتباط صمیمانه و واقعی با خواننده است. به نوعی فاصله گرفتن از حرف های "مهم" و "دهان پرکن" و وارد شدن به حیطه های معمولی و عادی زندگی. چیزهایی که هر روز با آنها روبرو هستیم و به آنها فکر می کنیم اما کمتر آنها را با کسی در میان می گذاریم. از این به بعد سعی می کنم وبلاگم را به این سمت و سو ببرم، شاید مشکل کم حرفی را هم به نحوی جبران کنم.

4 comments:

Anonymous said...

I never knew how similar we are in that sence! As I was reading your post, I had the feeling that I wrote that!:)
I understand exactly what you are saying about not saying (writing) something because you think there might be someone who would know more about that particular subject, but the thing is, you are giving your opinion about something which you thing is worth while commenting on. You are not claiming that you are an expert on it (although you are one in some cases!), but you are simply saying how you feel about it. It's always nice to what how others think about a particular thing, specially if it's someone you believe in!
I've been reading you blog for a while and personally I've always enjoyed reading your opinions and points of view, even on small things.
Hope to see more postings from you soon :)

Azadzan said...

Vow! Thanks Saba for your elaborated comment. I agree that sometimes talking is expressing your feeling and it doesn't have to be perfect. I am thinking about this subject these days and I am going to comment more on it. By the way, which saba are you? Do I know you personally?

Anonymous said...

It's Saba the Flutist!:) (I guess that was the quickest and easiest explanation!)

Solivan said...

it's happeing for me everyday.